انسان ممکنالخطاست. بنابراین قاضی نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. به موجب همین قانونگذار محترم نهاد اعتراض به احکام را تأسیس کرده است تا حقی پایمال نشود و در عادلانهترین حالت شخص به حقوق خود برسد.
الف) طرق عادی شکایت که عبارتند از واخواهی و تجدیدنظرخواهی
ب) طرق فوقالعاده شکایت که عبارتند از فرجام خواهی، اعتراض شخص ثالث، اعادهدادرسی
در اصطلاح واخواهی عدولی است. به این معنا که مرجع صالح جهت رسیدگی به حکم غیابی همان دادگاهی است که رأی را صادر کرده است. احکام نسبت به خواهان همواره حضوری خواهد بود و حکم غیابی فقط نسبت به خوانده دعوا اجرا خواهد شد.
پس از صادر شدن حکم توسط قاضی، شخصی که حکم علیه او صادرشده باشد چه خواهان و چه خوانده میتواند به مدت 20 روز از تاریخ ابلاغ رأی از تأسیس تجدیدنظرخواهی استفاده کند.
مهلت فرجامخواهی از احکام 20 روز میباشد. بدین توضیح که اگر رأی توسط دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد از روز ابلاغ و اگر رای توسط دادگاه بدوی صادر شده باشد از تاریخ انقضای مهلت تجدیدنظر شروع مهلت فرجامخواهی است.
هنگامی که رأیی صادر میشود و به موجب آن خللی به حقوق شخص ثالثی که هیچ دخالتی در دعوای اقامه شده ندارد وارد شود قانونگذار این امتیاز را ایجاد کرده است که شخص ثالث به حکم دادگاه اعتراض کند.
آیا قرارهایی که توسط دادگاه صادر میشود میتوانند غیابی باشند؟خیر؛ قرارها همواره حضوری خواهد بود و غیابی بودن مختص حکم خواهد بود.
مهلت درخواست اعاده دادرسی چه مقدار است؟مهلت درخواست اعاده دادرسی 20روز میباشد.
آیا امکان اعتراض به رأی داور وجود دارد؟بله؛ دعوای اعتراض به رأی داوری همان دعوای ابطال رأی داور است. دادگاه صالح برای رسیدگی به دعوای اعتراض به داوری یا ابطال رأی داوری همان دادگاهی است که اختلاف را به داوری ارجاع داده است. در غیر اینصورت دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد مگر طرفین در مورد دادگاه خاصی توافق کرده باشند به شرط آنکه طبق قواعد تشخیص صلاحیت دادگاه منتخب دادگاهی نباشد که صلاحیت ذاتی نداشته باشد مانند دعوای خلع ید که دادگاه محل وقوع ملک صلاحیت دارد و توافق خلاف آن امکانپذیر نیست.